• وبلاگ : 
  • يادداشت : شله زرد و آش رشته ولگيما ت و خورش فسنجان
  • نظرات : 4 خصوصي ، 7 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ..............

    ....................

    ......................

    ..........................

    من، مناجات درختان را هنگام سحر ،
    رقص عطر گل يخ را با باد ،
    نفس پاك شقايق را در سينه كوه ،
    صحبت چلچله ها را با صبح ،
    بغض پاينده هستي را در گندم زار ،
    گردش رنگ و طراوت را در گونه گل ،
    همه را مي شنوم، مي بينم .
    من به اين جمله نمي انديشم !

    به تو مي انديشم
    اي سراپا همه خوبي ،
    تك و تنها به تو مي انديشم .
    همه وقت ،
    همه جا ،
    من به هر حال كه باشم به تو مي انديشم .
    تو بدان اين را، تنها تو بدان !
    تو بيا
    تو بمان با من، تنها تو بمان !

    جاي مهتاب به تاريكي شبها تو بتاب
    من فداي تو به جاي همه گلها تو بخند .
    اينك اين من كه به پاي تو درافتادم باز
    ريسماني كن از آن موي دراز ،
    تو بگير ،
    تو ببند !

    تو بخواه
    پاسخ چلچله ها را تو بگو !
    قصه ابر هوا را تو بخوان !
    تو بمان با من، تنها تو بمان !
    در دل ساغر هستي تو بجوش !
    من همين يك نفس از جرعه جانم باقي است ،
    آخرين جرعه اين جام تهي را تو بنوش !.

    شاعر: فريدون مشيري

    پاسخ

    با تشکر از همکار گراميم جهت ارسال اين شعر زيبا.