س ل ا م
ميگم منم يه هواپيما مي خوام چيکار بايد بکنم
جدا جالب بود
ا÷م با مدرسه جديدم
قاصدک قصدسفرکرد،دلم بي تاب استديده بر هم نزدم،بازشبم بي خواب است
قاصدک قصد سفرکرد،دلم شورافتادواي بيچاره دلم، در دل صد گرداب است
قاصدک قصدسفر کرده و من مي مانمچه کنم پا و تنم بسته در اين مرداب است
قاصدک در همه ايام ،دلم با اوبودهمچنان از غم او سخت دلم بي تاب است
قاصدک رفت ومرا باز به تقدير آويختخسته از اين همه تکرار،دلم خوناب است
ت.ش.ک.ر
^^^^ در دل ^^^^